- سگ زبان
- آذان الارنب
معنی سگ زبان - جستجوی لغت در جدول جو
- سگ زبان
- گیاهی است از تیره گاو زبانیان که علفی و دو ساله است و ارتفاعش بین 40 تا 80 سانتیمتر میباشد رنگش سبز مایل به سفید است و در اراضی شن زار و خشک اغلب نقاط اروپا و آمریکای شمالی و آسیا (از جمله ایران) میرود. ریشه اش ضخیم و دراز و دوکی شکل و گوشتدار و برنگ خاکستری تیره است برگهایش نرم و سبز مایل به سفید و از کرکهای ظریفی پوشیده شده است. گلهایش به رنگ قرمز یا بنفش تیره و مجتمع به صورت خوشه و کوچکند و در ماه های اردیبهشت و خرداد ظاهر میگردد ریشه آن در طب مورد استفاده است لسان الکلب اذن الارنب
- سگ زبان
- گیاهی از نوع گاوزبان با برگ های پوشیده از کرک، گل های خوشه ای قرمز یا بنفش، دانه های خاردار و ریشه ضخیم که بلندیش تا شصت سانتی متر می رسد و در اراضی خشک و شنی می روید
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فحاش، ناسزاگوینده
دارای ده زبان، ده دله
منافق مزور
دشنام دهنده فحاش
آن که زبانها و السنه متعدد بداند: صاحب سری عزیزی صد زبان گر بدی آن جا بداری صلحشان. (مثنوی)، بسیار فصیح و بلیغ
هم صدا، هم آواز، هماهنگ، متفق
یک زبان شدن: کنایه از هماهنگ شدن، متحد شدن، با خلوص نیت رفتار کردن
یک زبان گردیدن: کنایه از هماهنگ شدن، متحد شدن، با خلوص نیت رفتار کردن، یک زبان شدن
یک زبان شدن: کنایه از هماهنگ شدن، متحد شدن، با خلوص نیت رفتار کردن
یک زبان گردیدن: کنایه از هماهنگ شدن، متحد شدن، با خلوص نیت رفتار کردن، یک زبان شدن
کم سخن، کسی که هر چه او را دستور دهند بجا آورد و در برابر آن عذر نیاورد: (همانا که عشقم بر این کار داشت چو من کم زبان عشق بسیار داشت)، (نظامی)
کسی که سخن بیهوده گوید حرف مفت زن
کسی که با دیگری درتکلم بزبانی شرکت دارد، همدمی که سخن شخص را نیک دریابد: هر که او از همزبانی شد جدا بی زبان شد گر چه دارد صد نوا. (مثنوی)
هر یک از دو یا چند تن که به یک زبان و یک لغت صحبت کنند، کنایه از هم دل، کنایه از همنشین
Unspeakable
несказуемый
unsagbar
невимовний
niewypowiedziany
无法言喻的
indecifrável
indicibile
innombrable
indicible
onuitspreekbaar
พูดไม่ได้
tak terkatakan
غير قابلٍ للتّوصيف
अप्रकट
בלתי ניתן לתיאור
言葉にできない
말할 수 없는
anlatılamaz
isiyoweza kusemwa
বর্ণনা করা যায় না